مرحوم صدوق در کتاب «عقاب الاعمال» از «منذر» نقل می کند که امام جعفر صادق _ علیه الصلاة و السلام _ فرمود که سلمان (ره) می گفت: «مردی به جهت یک مگس به بهشت رفت و مرد دیگری به جهت یک مگس به آتش (جهنم)!»
از امام صادق _ علیه السلام _ پرسیدند: «داستانشان چه بود؟» حضرت فرمود: «2 مرد در یکی از اعیاد بر قومی می گذشتند که آنان بت های خود را جلو روی خود گذاشته و جشن و سرور برپا کرده بودند و هر کسی که از آن جا می گذشت، بر او می گفتند: باید برای بتان ما یک چیزی قربانی کنی تا اجازه ی عبور از این جا به شما بدهیم! اشکال (و فرقی هم) ندارد که قربانی شما بزرگ باشد یا کوچک.
آن قوم به این 2 نفر هم همان تکلیف را کردند.
یکی از 2 نفر، مگسی را گرفت (و) به عنوان قربانی جلو بت های آن قبیله کشت؛ ولی دومی گفت: من هیچ کاری را برای غیر خدا انجام نمی دهم (و حتی یک مگس را هم به خاطر غیر خدا قربانی نمی کنم!)
افراد آن قبیله، او را گرفته و کشتند!
او داخل بهشت شد؛ ولی آن دیگری را که رها کردند، داخل دوزخ گشت!
این داستان می خواهد بگوید که هیچ کاری را به خاطر غیر خدا نباید انجام داد.
(این جا یک نفر با کشتن یک مگس مورد عذاب خدا قرار می گیرد. قاتلان برترین و زیباترین آفریده های خدا در صحرای کربلا به چه بلایی دچار خواهند شد؟ خدا می داند و بس. «اللهم! العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد، و اخر تابع له علی ذلک.»)
نقل از: کتاب «گنجینه ی لؤلؤ و مرجان»
نگاشته ی حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی (قدس سره)